همانطور که حدس میزدم، ارشاد با چاپ کتاب «شاه کشتار نکرد» مخالفت نمود. احتمالاً همان ممیزینی که با انتشار کتاب «رضاشاه» مخالفت کرده بودند، جلوی چاپ این کتاب را هم گرفتند. دلائلشان هم یقیناً از سنخ همان دلائل مخالفت با کتاب رضاشاه بود: مغایر بودن مطالب کتاب «شاه کشتار نکرد» با روایت رسمی حکومتی
ابتدائیترین پرسشی که مطرح میشود، آنست که اگر همچون کتاب رضاشاه، مطالب این کتاب تحریف، کذب، یکسویه و بههر دلیلی نادرست میبودند، آیا آنهمه مورخین، محققین و نویسندگان مؤسسات، سازمانها، بنیادها و نهادهای مطالعاتی و پژوهشیِ حکومتی نمیتوانستند به مطالب مغرضانۀ کتاب، پاسخ دهند؟ آیا این روش، بیشتر منجر به بالارفتن فهم و آگاهی جامعه کمک میکرد، یا جلوگیری از چاپ کتابی که رویکرد و محتوی آن مغایر با نظر حکومتی پیرامون محمدرضا پهلوی میباشد؟
تا به کِی میخواهیم با ارائۀ تاریخی که بجای مبتنی بودن بر واقعیات، منعکسکنندۀ ایدئولوژی حکومتی است، گذشته را تحریف نماییم؟ کدام ثمر را ظرف ۴۲سالِ گذشته، از تحریف تاریخ گرفتهایم؟ اینهمه علیه پهلویها در آموزشوپرورش و دانشگاهها آموزش دادیم، میلیاردها تومان صرف ساخت سریالهای ریزودرشت تلویزیونی کردیم، صدها رسالۀ فوقلیسانس و دکترا تنظیم کردیم، دهها همایش داخلی و خارجی علیه سیاستهای ضدملّی پهلویها برپا نمودیم؛ حاصل چه شد؟ «از قضا سرکنگبین صفرا فزود»؛ آیا محبوبیت پهلویها امروز بعد از گذشت ۴۲سال از انقلاب، بمراتب بیشتر از سالهای نخست انقلاب نشده؟
کتاب «شاه کشتار نکرد»، نه بدنبال تقدیس و تطهیر محمدرضا پهلوی است، و نه برعکس، همچون روایت جمهوریاسلامی، بدنبال مزدور، مهره و سرسپرده درآوردن وی است. نه بدنبال آن است که بگوید چون محمدرضا پهلوی به دمکراسی و ارادۀ مردم باور داشت، حاضر نشد در برابر مردم بایستد؛ و نه روایت حکومتی را تکرار کرده، که شاه بدستور آمریکاییها تا آنجا که میتوانست، کشتار نمود، و چون متوجه شد که مردم عقبنشینی نمیکنند، از قدرت کنارهگیری نموده و از کشور گریخت. و نه بدنبال تئوریهای توطئه، فرضیههای داییجانناپلئونی،شهر فرنگ و پادشاه اجنه در سرنگونی شاه است. کتاب سعی کرده از منظر شاه به بررسی سیاستها، تصمیمات و رویکرد وی در دوران انقلاب بپردازد. بههمین منظور، مجبور شده به تجزیهوتحلیل باورها، سیاستها و نحوۀ زمامداری شاه در طی ۳۷سال سلطنتش ورود نماید.
نویسنده: صادق زیباکلام